معنی نوعی ملات

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

ملات

بنگرید به ملاط (اسم) گلی که برای مالیدن روی دیوار سازند، مخلوطی از شن و ماسه و آهک که در ساختمان بکار برند. ‎- 3 ماده ای که فواصل خشتها و آجرهای بنایی را بوسیله آن پر کنند: } همه از خشتها ء آهنین و ملاط روی گداخته کرده. . . ‎{ (مجمل التواریخ القصص ‎491) اصطلاح بنایی، ملات گلی است نرم که با آن جزرهای تمیز و نماهای آجری و روی کار را می چینند


نوعی

نوعی در فارسی سردکی گنی گونه ای جوری

لغت نامه دهخدا

ملات

ملات. [م َ](اِ) اصلاً اصطلاح بنایی است و ملات گلی است نرم که با آن جرزهای تمیز و نماهای آجری و روی کار را می چینند و طبیعی است که هرگاه ملات را نازک بگیرند روی کار زیباتر می شود و در مقابل آجر بیشتر می برد و اگر ملات را کلفت بگیرند آجر کمتر مصرف می شود.به همین مناسبت اصطلاح کم ملات و پرملات در زندگی اجتماعی وارد شده است و هرگاه بخواهند بگویند در فلان کار سنگ تمام ترازو بگذار و جنس خوب بده و تقلب در کار مکن گویند کم ملات بگیر و بالعکس. اما بعضی مردم چون معنی اصلی این ترکیب را نمی دانند پرملات را به معنی خوب و صادقانه و جنس مرغوب و بی تقلب و کم ملات را به معنی عکس آن می گویند و مثلاً هرگاه بخواهند به چلوکبابی بگویند از کره و کباب مضایقه نکند و قدری بیشتر بگذاردمی گویند: این غذای ما را یک خرده پرملات بگیر.(فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده). ملاط. رجوع به ملاط شود.
- گِل ِ ملات، آدم وارفته و بی بو و خاصیت را به گل ملات مانند کنند.(فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).


نوعی

نوعی. [ن َ / نُو] (ص نسبی) منسوب به نوع. مقررشده برای نوع. (ناظم الاطباء). مربوط به نوع: صورت نوعی. حرکت نوعی. (فرهنگ فارسی معین): من ِ نوعی.


صورت نوعی

صورت نوعی. [رَ ت ِ ن َ / نُو] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) صورت نوعیه. جوهر حال است در هیولای ثانی و آن جوهریست داخل در جسم و مبداء بود آثار آنراچون روشنائی و سوزندگی و بدین صورت است که نوع اجسام مختلف شود. جوهریست بسیط که وجود آن بالفعل تمام نشود بدون آنچه در آن حلول یابد. (تعریفات جرجانی).

گویش مازندرانی

ملات

جایی که بیش از حد گل و لای جمع شده و غیرقابل عبور و مرور باشد...

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

نوعی ملات

607

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری